تشبث کردن بلکیدن آگستن خود چسباندن نشلیدن چنگ در زدن بچیزی در آویختن به، وسیله قرار دادن کسی یا چیزی را ادامه... بلکیدن آگستن خود چسباندن نشلیدن چنگ در زدن بچیزی در آویختن به، وسیله قرار دادن کسی یا چیزی را فرهنگ لغت هوشیار
تشبث کردن متشبث شدن، متوسل شدن، چنگ زدن، گرفتن، آویختن، وسیله قرار دادن ادامه... متشبث شدن، متوسل شدن، چنگ زدن، گرفتن، آویختن، وسیله قرار دادن فرهنگ واژه مترادف متضاد